رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

سلام

بعد از چندین جلسه  با ایرانیان بمنظور  معرفی پروژه های مختلف و ایجاد یک گروه همفکر از ایرانیان مقیم پرنس ادوارد آیلند برای ایجاد یک فعالیت اقتصادی ، خوشبختانه دیروز  در کنار  عده ای از ایرانیان که مشتاق به  کار مشترک هستند در جلسه ای مفید و سرشار از انرژی مثبت شرکت کردیم و مقدمات فعالیت گروهی در کانادا آغاز شد.

موضوعی که اینجا وجود دارد این است که بیزینس های کوچک نمیتوانند با رقبای بزرگ رقابت کنند ، و هر چه بیزینس کوچکتر باشد ضربه پذیری آن بیشتر است . از طرفی بیزینس هایی که با شراکت افراد مختلف ایجاد میشود بعلت تعدد و تلاقی نظرات ممکن است پیشرفت خوبی نداشته باشد . اما اگر شرکای یک مجموعه همفکر و مورد اعتماد باشند ، تعدد نظرات بعنوان نقطه قوت مجموعه خواهد بود و باعث کاهش خطا و افزایش سرعت رشد خواهد بود .

خوشبختانه در جلسه دیروز تا حد زیادی نتیجه مطلوب حاصل شد و امیدوارم در آینده نزدیک شاهد بهره ور شدن این مشارکت باشیم

مینویسم به خاطر فرهاد

سلام

 

مینویسم دوباره این کلمات

تا نماند  سفید ، این صفحات

چون ندارم مطالبی تازه

نیست چیزی درون مندرجات

-----

گرچه گشته سکوت پیشه ی من

نیستم از سکوت خود راضی

در سکوتم هزار فریاد است

مانده ام در عجب از این بازی

-----

آسمان و زمین شکوفا شد

در بهار طبیعت زیبا

در دل من ولی زمستان است

نرود از دلم برون سرما

-----

آفتاب امید روشن نیست

در دل نا امید و یخزده ام

من که همواره میزدم پر وبال

مثل یک مرغ منجمد شده ام

-----

گر که کمتر نوشته ام این ماه

علتش جنب و جوش بی ثمر است

دست و پا میزنم ولی گویا

حرکاتم ضعیف و بی اثر است

------

دوستان عزیز وبلاگی

من همیشه بیادتان هستم

میشوم گرم  از مطالبتان

خوش ز گفتار شادتان هستم

------

دوست دارم که وقت گفتن شعر

شاد باشم وشعر گویم شاد

لیک اکنون ، اگرچه غمگینم

مینویسم به خاطر فرهاد

-----

پی نوشت : این شعر در پاسخ به کامنت فرهاد عزیز در پست قبل نوشته شد . امیدوارم بزودی در کانادا ببینمشون